عمودِ سلام به علمدار
تاریخ انتشار: ۱۲ شهریور ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۶۱۱۹۱۷
خبرگزاری فارس؛ حنان سالمی: چشمهایت را ببند. بیا. به یک راه بلند که در دو طرفش، موکبها، شانه به شانه هم ایستادهاند. به همان جاده طولانیِ نجف به کربلا که زائرهایش توی مُشتهایشان عَلَم دارند. تو هم عَلَمت را بردار و راه برو. با پای پیاده. با دل سوخته. با امید فراوان. حالا چند تا تاول درشت و آبدار هم زدی و خار مُغیلِ بیابان، کف پایت را خراشید که اشکالی ندارد مَشتی.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
چفیه را هم بیزحمت کمی عقب بده و بیا! آفتاب که همان آفتاب است. همان آفتابِ ظهر عاشورا؛ خاطرت هست؟ حیف نیست سر و صورتت را نسوزانَد؟ حیف نیست نوکر مثل ارباب، گلویش خشک نشود؟ نمیشود که در این گرمای طاقتفرسا آب ننوشی اما کمتر بنوش. بگذار چند ساعتی شریک غم لبهای خشک علی اصغر (ع) شوی و وقتی آب دهنت را قورت میدهی گلویت بسوزد و زبانت سوزن سوزن شود. بد نمیشود اگر نصف روزی لبهایت خشک شوند؛ هان؟ یا حتی ترک بردارند چطور؟
راستی زن و بچه هم اگر داری با خودت بیاور. مادرت را. خواهرت را. ناموست را بردار و بیا. اگر زمین خوردند هول نکن. اگر گوشه چادرشان خاکی شد دستپاچه نشو. حتی اگر نصف شبی، گم شدند ترس برت ندارد. پیدایشان میکنی. خیالت تخت. تو فقط بیا.
اینجا دیگر نامردی نیست تا گوشواره از گوش دخترت بکشد. اینجا دیگر خیمههایت را نمیسوزانند. دیگر زنی ترسان و آشفته و پا برهنه از شلاق شمر فرار نمیکند. دیگر حرملهای عربده نمیکشد تا دست و دل اهل حرم بلرزد. بیاورشان و بیا. دستهای کوچک و لطیف دختر سه سالهات را بگیر و بیا. این راه بلند، این عمودهای یک تا هزار و چهارصد و هفت، بیخودی چیده نشدهاند و چشم به قدوم قدمهای تو دارند. این عمودها نشانِ راه رسیدناند به کربلا. تا تو، یک هزار و چند صد سال پس از دهم محرم شصت و یکم هجری قمری، جا نمانی و گم نشوی و به قافله آقا و سید الشهدا (ع) برسی.
اصلا بگو ببینم برای رسیدن به امامِ حسین (ع) چه کم داری؟ آبرو؟ ایمان؟ نترس. بهانه نیاور. نگو رویم نمیشود که چشم در چشمهای مبارک اباعبدالله (ع)، سلام بدهم. آقا، اتفاقا رو سیاهها را خریدارتر است. میدانی سپرده به حضرت عباس (ع)، که زمین افتادهها را، ویژه، راهی حرماش کند؟ ای دل غافل! تو مگر قصه «عمود سلام» را نشنیدهای؟ چه بیخبری تو از همه جا!
علمدار، اذن دخول به کرب و بلا را خودش امضا میکند. پس دست دست نکن. و بیا. میگویی چطور؟ درست که ماه بنی هاشم دست ندارد برای امضای برات زیارت، اما شانه پایین میآورد برای زمین خوردهها، تا تکیه بزنند به غیرت پسر شیر خدا و بلندشان کند؛ از زمین، به بلندای آسمان؛ تا برسانَدِشان به حسینِ (ع) غریبِ عصر عاشورا. بیا.
بیا و اجازه بده گرد و غبار مسیر روی پیرهن مشکی عزایت بنشیند. بگذار محاسنت خاکی شوند. بگذار از بیخوابی، زیر چشمهایت گود بیفتد. خاکی شو به تمامِ معنا. تو نباید همانی باشی که همیشه بودی. باید دل بکنی از زار و زندگی. باید بِبُری از راحتی و عافیت طلبی. باید بیایی و پاک شوی زیر سایه عَلَم علمدار حسین (ع).
اصلا مگر تا به حال شنیدهای که حضرت عباس (ع) دست رد به سینه کسی بزند؟! قمر بنی هاشم آنقدر دست و دلباز بود که حتی برای شمشیرها هم آغوش گشود! پس حالا چرا شیطان این وسوسه را به جانت انداخته که حال نزار تو را نمیخرد؟ مگر نمیدانی این قبیله همیشه خریدارِ دلهای شکستهاند؟ پس بیا.
بیا و از نجف تا کربلا روضه تیرِ به چشمِ ماه، نشسته را بخوان. آه، چه دردی داشت آن لحظه. ماهی با صورتی خونی. چه شب تاریکی بود شب عاشورا، بی قمر بنی هاشم. ولی تو بیا. ابو الغیره (ع) چشم به راه توست. بیا که اگر بخواهی حسینی شوی، عباس (ع) هنوز دفتر سربازان عاشورا را نبسته. بیا که راهحل وصال، آمدن است. جان کندن است. و یک سلام. سلامی در عمود سلام. درست وقتی که یک هزار و چهارصد و هفت عمود را پشت سر گذاشتهای و رسیدهای به پسر امالبنین (س). درست همانجا که دستت میرود روی سینه و زیر سایه عمود هزار و چهارصد و هفت، میگویی: «سلام ... »
پایان پیام/
منبع: فارس
کلیدواژه: علمدار حرم حضرت عباس ع کربلا زیارت پیاده روی اربعین مشایه عمود سلام عمود ۱۴۰۷
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۶۱۱۹۱۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
امالقرای جهان اسلام معطر به عطر شهدای گمنام شد
پیکر پاک دو شهید گمنام دوران دفاع مقدس باحضور باشکوه مردم در شهر مقدس قم تشییع و در مسجد مقدس جمکران به خاک سپرده شد. - اخبار استانها -
به گزارش خبرگزاری تسنیم از قم، شهدا اسوههای صبر و استقامت و مظهر واقعی اخلاصاند که تا پای جان از اسلام، آرمانهای امام خمینی(ره)، انقلاب، خاک و ناموس ایران اسلامی دفاع کردند و عاشقانه به آسمان پر کشیدند.
اینجا همهچیز بوی عشق میدهد، بوی ایثار، بوی فداکاری؛ امروز بوی خوش شهادت میآید شهر مقدس قم و مسجد مقدس جمکران میزبان پیکر پاک دو شهید است کسانی که به مکتب عشق رفتند و عاشقانه دل دادند و حال پس از سالها بقا جسم خاکیشان برایمان به ارمغان آمده است
از روزهای قبل که خبر آمدن پیکر دو تن از شهدای گمنام در این شهر به گوش میرسید بیصبرانه برای حضورشان انتظار کشیدیم و دلهایمان برای طواف شهدای گمنام بیقراری میکرد انتظار برای بستن میثاقی دوباره با شهدایی که یادآور شلمچه، هویزه، طلائیه، فکه، چزابه و حسین فهمیدهها، باکریها، چمرانها و آوینیهاست که سر بر سودای عشق گذاشتند و تا آنجا که آسمان آغوش آرام بلندش را گسترد در کنار یگانه معبود آرام گرفتند.
سلام بر مردان عشق، سلام بر شهیدانی که قافلهشان، قافله از جانگذشتگی بود، آنها که از تمام هستی خود گذشتند تا ما به هر چه میخواهیم برسیم، سلام بر آنها که قامت راست کردند تا ما قامت خم نکنیم، سلام بر آنها که از نفس افتادند تا ما نفس بکشیم، سلام بر گمنامانی که با تأسی از حضرت زهرا(س) خواستند که گمنام بمانند و سلام بر آنها که رفتند تا بمانند و نماندند تا بمیرند.
پیکر پاک و مطهر دو گلگونکفن بینشان هشت سال دفاع مقدس در آستانه شهادت امام جعفر صادق(ع) بر روی دستان مردم ولایتمدار شهر مقدس قم تشییع و در صحن جامع امام مهدی عجل الله تعالی فرجه در آستان مقدس مسجد جمکران به خاک سپرده شدند.
فرزندان امام روحالله در روزهای گذشته و امروز فضای شهر را عطرآگین کردهاند و به خود میبالیم و افتخار میکنیم که ساعاتی از عمر خود را در کنار فرشتگان الهی که در میان آتش قدم نهادند و در جویباری از خون خود غلطیدند تبرک میکنیم.
مردم شهر دستهدسته مسیر رسیدن به میدان آل یاسین در انتهای بلوار پیامبر اعظم(ص) که محل تجمع و آغاز تشییع شهدا است را میپیمایند تا خود را به تابوت شهدا برسانند و چنان غرق در ماتم و عزا شدهاند که گویی در حال وداع با عزیزان خود هستند و میخواهند جگرگوشه خود را به خاک بسپارند.
لالههای خونین هشت سال دفاع مقدس بر روی دستان مردم این شهر تشییع میشود، همه آمدهاند تا برای شهدا پدر، مادر، خواهر و برادر باشد و بگویند اگر امروز پدر و مادرانتان در کنارتان نیستند تا پس از سالها انتظار بازگشتتان را نظارهگر باشند ما هستیم.
مردم این شهر چه خالصانه آمدهاند تا شهدا را زیارت کنند همه سعی میکنند لااقل نوک انگشتان خود را به تابوتها برسانند و با نزدیک شدن به تابوت شهدا پارچههایی را تبرک میکنند و میخواهند لحظهای هرچند کوتاه با شهدا خلوتی داشته باشند.
حس و حالی وصفنشدنی است همه میخواهند با تقدیم شاخههای گل و پاشیدن گلاب بر تابوت شهدا ارادت خود را به آنها نشان دادند؛ بوی اسپند فضای معنوی امروز را در برگرفته، فضایی مملو از عشق و دلدادگی و ثبت لحظات باشکوه و ماندگار مردم شهیدپرور از تشییع دو شهید که در عملیاتهای کربلای 5 و عاشورا به درجه رفیع شهادت نائل آمدند و با آمدنشان بوی کربلا به مشام میرسد.
شهدا امروز که آمدهاید دلهایمان بیشتر تنگ شده عطر وجود شما روحها را به آسمان برده و دیگر تاب تحمل زمین سخت است، خدا میداند در حال حاضر چند مادر چشمانتظار گریه و حسرت در فراق شما کار هر روزشان شده تا شاید روزی حتی اگر شده تکهای از استخوانتان را به دامن بگیرند و آرام شوند چرا که ماندن بدون شما برایشان دردناکترین دردی است که تاب تحمل را از وجودشان زدوده است.
و چه باشکوهست حضور پرشور عاشقان شهدا و امام مهدی(عج) در تشییع و خاکسپاری شهدای گمنام در میعادگاه منتظران؛ مسجد مقدس جمکران
انتهای پیام/.